به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ تری ایگلتون یکی از پژوهشگران و فلاسفه معاصر است که سال ۱۹۴۳ متولد شده و در ایران نیز مخاطبانی دارد. او به نقد ادبی برپایه نظریه مارکسیستها پرداخته و میپردازد و تفسیر آرای مارکس و مارکسیستها هم گوشهای از فعالیتهای کارنامه اوست. او مقالات مختلفی درباره ادبیات، فلسفه وفلاسفه دارد و کتاب «درآمدی بر نقد ادبی» یا «پیشدرآمدی بر نقد ادبی» اش بین مخاطبان ایرانی شناختهشده است.
او در کتاب «مارکس و آزادی» خود، در ایننکته تامل کرده که کارل مارکس فیلسوف آلمانی، بیش از آنکه دغدغه برابری داشته باشد، دغدغه تفاوتها را دارد. او همچنین در پی تشریح این مفهوم است که آزادی برای مارکس، مستلزم رهایی از کار دستمزدی است؛ یعنی نوعی وفور در تولید و فراوانی آنچه به لحاظ مادی ضروری است. ایگلتون معتقد است ما انسانها زمانی آزادیم که مثل هنرمندان، رها از مهمیز احتیاجات و نیازهای جسمانیمان، تولید کنیم و مارکس هم همینسرشت را جوهر تمام انسانها دانسته است. اما پیش از اینبحثها، ایگلتون اینسوال مهم را مطرح میکند که وقتی مارکس، ذهن فلسفی را مسخره میکرده، از چهجهت و بهچهدلیلی باید او را فیلسوف دانست؟
آن طور که مارکس میگوید کارگر تنها زمانی احساس آسودگی میکند که مشغول کار نیست، و تنها زمانی ناآسوده است که مشغول کار است. پس بیگانگی فرایندی چند بُعدی است که نه تنها کارگر را از طبیعت، از محصول خود، از خودِ فرایند کار و از جسماش جدا میکند، بلکه منجر میشود از فعالیت زیستی جمعی، که او را تبدیل به انسانی واقعی میکند دور شود. مارکس مینویسد: «به طور کلی، این گزاره که انسان از هستی نوع خود بیگانه شده بدان معناست که انسان از دیگران بیگانه شده است و همه از ذات انسانی بیگانه شدهاند.»
اگر مارکس فیلسوف است، فیلسوف چه حوزهای است؟ بیشک نه حوزهای به عظمت «موجودیت انسان» و البتهای نه حوزهای محدود همچون اقتصاد سیاسی. هدف از اندیشه او ارائه نوعی نظریه کیهانی همچون دین و دربرگرفتن تمام مشخصههای حیات انسان نبوده است. درست است که همکاران او، فردریش انگلس، نظریهای بسیار جاهطلبانه به نام ماتریالیسم دیالکتیک ارائه کرد که هدفش ایجاد ارتباط میان همهچیز، از فیزیک و زیستشناسی گرفته تا تاریخ و اجتماع، است.
مارکس چگونه تاریخ را در حال تکامل میدید؟ به اعتقاد مولف آنچه در دیدگاه مارکس مرکزیت دارد مفهوم طبقه اجتماعی است. اما مارکس یابنده این فکر نبود و این مفهوم اساسیترین مفهوم او نیز نیست. بهتر است این ادعا مطرح شود که مفهوم مبارزه طبقاتی به قلبهای کارهای او نزدیکتر است: این آموزه که طبقات اجتماعی مختلفی وجود دارند که به دلیل منافع مادی متضاد در شرایط همستیزی متقابل به سر میبرند. آن طور که مارکس در مانیفست کمونیست نوشته است، «تاریخ تمام جوامع تاکنون موجود، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» اما حتی این اعلام نظر جامع و گسترده نیز ما را به قلب اندیشه او هدایت نمیکند. ما همیشه میتوانیم این سوال را مطرح کنیم که چرا طبقات اجتماعی باید در این شرایط همیشگی به سر ببرند و به نظر مارکس جواب این سوال را باید در تاریخ تولید مادی پیدا کرد.
مارکس چگونه به سرمایه نگاه کرد؟
به اعتقاد نویسنده کتاب، توجه ویژه مارکس در عظیمترین کارش یعنی سرمایه طبیعتا معطوف به شیوه تولید روزگار خودش است. تحت این نظام کارگر که مالکیت چیزی جز قابلیت کار (یا نیروی کار) خویش را ندارد، وادار میشود این نیرو را به مالک سرمایه بفروشد که آن را در جهت منافع خودش به کار میبندد. انسانها خود در بازار تبدیل به کالاهای قابل تعویض میشوند. سرمایهدار طی یک مبادله کالا، که ما آن را به نام دستمزد میشناسیم، هزینهای برای به کارگیری نیروی کار کارگر پرداخت میکند.
مارکس فیلسوف یا مارکس سیاستمدار
یکی از ویژگیهای این کتاب این است که به کارل مارکس از دیدگاههای متفاوتی نگاه کرده است. برای مثال مولف درباره اندیشههای سیاسی مارکس اعتقاد دارد آموزه سیاسی مارکس انقلابی است؛ نزد مارکس «انقلاب» کمتر به معنای سرعت، ناگهانی بودن یا خشونت فرایند تغییرات اجتماعی است (گرچه گویا باور دارد که نیروی شورشی در برپایی سوسیالیسم نقش خواهد داشت) و بیشتر به معنای این حقیقت است که انقلاب شامل عزل یک طبقه مالک و جایگزینی آن با طبقهای دیگر است.
مارکس در تحلیلهای مفصل خود از کشمکشهای طبقاتی همیشه چنین دیدگاه ابزارگرایانه شتابزدهای نسبت به دولت نداشت؛ اما به هر حال مطمئن بود که حقیقت دولت ـ به اصطلاح ـ بیرون از آن قرار دارد و به علاوه آن را فینفسه شکلی از بیگانگی میدانست. هر یک از شهروندان، از بخشی از نیروی فردی خویش بیگانه شده و آن را به دولت واگذار کرده است، نیروهایی که سپس قدرتی تعیین کننده اعمال میکنند بر موجودیت اجتماعی و اقتصادی که مارکس آن را «جامعه مدنی» مینامد.
برعکس، سوسیال دموکراسی اصیل مشارکت دادن افراد در فرایندهای سیاسی عمومی، در مقام افراد خاص انضمامی ـ به عنوان مثال در محل کار یا انجمنهای محلی و نه در مقام شهروندان انتزاعی محض لیبرال دموکراسی نیابتی، این اجزای فردی و جمعی ما را دوباره به هم پیوند میزند.
کتاب «مارکس و آزادی» نوشته تری ایگلتون ترجمه امین مِدی در 78 صفحه از سوی فرهنگ نشر نو و با همکاری نشر آسیم به بهای 20 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما